شب های من



+ همیشه تاسوعا و عاشورا حس غربت و دل گرفتگی شدید داشتم. با اینکه به خاطر بچه جونی و شرایط دیگه جور نشد زیاد مراسم عذاداری برم، ولی آنقدر کرمشون زیاد که امروز ظهر سر از سفره حضرت عباس در آوردیم. 

+ بلاخره با همه م ها و سردرگمی ارشد رو ثبت نام کردم تا ببینم جواب سازمان سنجش چی میاد. برام دعا کنید بتونم پیش برم. میدونید نداشتن رفرنس دقیق و کلا جو کلاس و همکلاسی های ارشد اصلا مثل کارشناسی نیست بالاخص که مختلط هم باشه. همه یه دست پسر باشیم بازم بهتره تا اینجور. توکل به خدا 

+ روز اول دانشگاه با یکی از اساتید کارشناسیم کلاس داشتم، خیلی استاد دوست داشتنیه برای من هست و البته اونم از درس من توی کارشناسی راضی بود، امیدوارم ضایع بازی در نیارم با درس نخوندن. 

+ بلاخره توی گیر و دار بچه بزرگ کردن و مای بی بی خریدن و عوض کردن افتادم . و امروز برای اولین بار پوشکش رو باهم عوض کردیم . واقعا زندگی متاهلی بدون بچه کجا و با بچه کجا ایشالله همه با سلامتی بچه دار بشند.

+ مرخصی ام قرار بود امروز تموم بشه ولی هماهنگ کردم تا شنبه باشه. خانوم بچه رو میخام ببرم قم ور دل مامان باباش دو روز هم بمونم و بیام هم برم کار و هم دانشگاه ولی امروز ماشین پدر خانومم مشکل پیدا کرد و به فردا موکول شد معلوم نیس شایدم شبی رفتیم. 

+ خدایا شکرت و خداجون کمکم کن


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


vistasazehno ویستا کامپیوتر تک چت | چت تک Renee's blog Deborah's blog alsialeh وينکل pahnekavirept طرح کرامت faarooos